جدول جو
جدول جو

معنی حسین زیدی - جستجوی لغت در جدول جو

حسین زیدی
(حُ سَ نِ زَ)
ابن محمد بن یحیی زیدی حسینی. او راست: دستور المنجمین به فارسی که در 891 هجری قمری نگاشته است. (ذریعه ج 8 ص 168)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حُ سَ نِ رَ)
ابن سلیمان شافعی فقیه. وی منظومۀ ابن عماد را در 1205 هجری قمری 1791 م. شرح کرده است. (معجم المؤلفین) (ایضاح المکنون)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ زَ)
مورخ. او راست: ’تاریخ الامم الشرقیه القدیمه’ که در حیات مؤلف در مصر به سال 1892 میلادی چاپ شده است. (معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ زَ)
ابن عثمان بن حمادبن حسان بن عبدالرحمان بن یزید زیادی قاضی حنفی، مکنی به ابوحسان. محدث. درگذشتۀ 272 هجری قمری اوراست: ’القاب الشعراء’، ’طبقات الشعراء’، ’الاباء و الامهات’، ’معانی عروه بن الزبیر’ در 242 هجری قمری درگذشت. (هدیه العارفین ج 1 ص 268، از طبقات الادباء یاقوت)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ اَ)
ابن علی بن ظافر ازدی مصری صفی الدین ادیب. درگذشتۀ 657 هجری قمری 1259/ میلادی او راست: ’الفریده’. (معجم المؤلفین ازایضاح المکنون ج 2 ص 189) (هدیه العارفین ج 1 ص 313)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
سید محمدباقر بن سید مرتضی حسنی حسینی طباطبائی یزدی، از علمای امامیۀ قرن سیزدهم هجری قمری بود. از تألیفات اوست: 1- حل العقول لعقد الفحول فی علم الاصول. 2- وسیله الوسائل فی شرح الرسائل. سید در سال 1298 هجری قمری درگذشت. (از ریحانه الادب ج 4 ص 334)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ مِ)
ابن سعد بن حسین بن محمد آمدی شاعر، لغت شناس. در آمد متولد شد و به بغداد آمد و به شام رفت و به اصفهان بازگشته ساکن شد و در آنجا در 444 هجری قمری / 1054 میلادی درگذشت. مؤلفاتی دارد. (معجم الادباء یاقوت ج 9 ص 266) (معجم المؤمنین)
لغت نامه دهخدا
(حُ سِ بِ)
دهی است از دهستان هنام و بسطام بخش سلسلۀ شهرستان خرم آباد. واقع در 12هزارگزی خاور الشتر و 12هزارگزی خاور راه خرم آباد به الشتر، ناحیه ای است واقع در جلگه. سردسیر مالاریائی. دارای 180 تن سکنه میباشد. فارسی، لکی زبانند. از سرآب هنام مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، لبنیات، پشم، حبوبات. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند، راه مالرو است. ساکنین از طایفۀ حسنوند بوده برای تعلیف احشام، زمستان قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِهَِ)
کلب حسین خان بن کلب علیخان. پس از 1281 هجری قمری درگذشت. دیوان شعر فارسی و تذکرۀ شاعران به نام ’شوکت نادری’ دارد. (هدیه العارفین ج 1 ص 329)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ یِ یَ)
آیتی وی را در آتشکدۀ یزدان از سادات و شاعران یزد شمرده گوید: نامش حسین است. (ذریعه ج 9 ص 255). رجوع به حسین یزدی شود
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ طَیْ یِ)
ابن محمد بن عبدالله طیبی ملقب به شرف الدین و متوفی در 13 شعبان 743 هجری قمری / 1342 میلادی او راست: ’الکاشف عن حقایق السنن النبویه’ و جز آن. (معجم المؤلفین) (درر الکامنه ج 2 ص 68) (شذرات الذهب ج 6 ص 137) (بدر الطالع ج 1 ص 239) (بغیه الوعاه228) (کشف الظنون) (روضات ص 224) (زرکلی ج 1 ص 259)
لغت نامه دهخدا
الطیبی، نامش حسین بن محمد بن عبدالله الطیبی. وی ازعلماء حدیث و تفسیر و بیان بود. ثروتی فراوان از ارث پدر و تجارت به دست آورده و تمامی را بمصارف خیریه رساند بحدی که در پایان عمر فقیر و نیازمند شد. مردی فروتن و با ارباب بدعت سخت مخالف بود. پیوسته ملازم تعلیم طلاب بود و نسبت به بینوایان آن طبقه انفاق و احسان میکرد. در استخراج دقائق از کلام حق و سنت پیمبر آیتی بود. وی را ضعف باصره عارض شده بود. از تألیفات وی یکی ’التبیان فی المعانی و البیان’ است که بطبع نرسیده. دیگر شرح کشاف در تفسیر و شرح مشکاه المشکاه در حدیث است. وفات وی بسال 743 هجری قمری بوده است. نقل از الدرر الکامنه. (الاعلام زرکلی ج 1 ص 259)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ عُ بَ)
ابن حمادبن میمون مکنی به ابوعبدالله. او راست: کتاب الحدیث. (ذریعه ج 6 ص 323)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن ابوالقاسم بن حسین عودی اسدی حلی. او راست: ردّ بر محقق کرکی علی بن عبدالعال. متوفی 994 هجری قمری در مسئلۀ فلسفی ’اثبات معدوم’. صاحب ذریعه گوید: این مرد از نوادگان حسین بن نصیرالدین موسی عودی در سدۀ هشتم هجری میباشد. رجوع به ذریعه ج 10 ص 192، 195 و فیض القدسی در احوال مجلسی در مقدمه بحارالانوار چ کنپانی شود
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ فَ)
ابن عبدالله رومی قسطنطینی شاعر متخلص به فردی معروف به ارایچی زاده. متوفی 1121 هجری قمری دیوان شعر ترکی و ’شاپورنامه’ بنظم ترکی دارد. (هدیه العارفین ج 1 ص 325)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ ءِ)
ازهری فلکی منجم. او راست: ’المطلع السعید فی حسابات الکواکب علی الرصد الجدید’ که در قاهره 1304 هجری قمری در حیات مؤلف چاپ شده است. (معجم المؤلفین از ایضاح المکنون)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
حسین بن مبارک. از محدثانست. مبارک پدر حسین، فرزند محمد بن مسلم زبیدی محدث است و بسیاری از فرزندان و احفاد او نیز اهل حدیث اند. حسین بن مبارک با برادرش حسن از ابوالوقت حدیث شنیدند. (از تاج العروس). و زرکلی آرد: حسین بن مبارک بن محمد بن یحیی متولد در 540 هجری قمری و متوفی بسال 631 مکنی به ابوعبدالله و مقلب به سراج الدین و ابن الزبیدی، اصلاً از زبید است و زادگاه و محل وفاتش بغداد میباشد. او در بغداد و دمشق و حلب و جز آنها حدیث گفت و به فقه و لغت و قراآت عالم بود. منظومه هایی در لغت و قرائتها دارد و مؤلفاتی نیز پرداخته و از آنجمله است: البلغهدر فقه. ابن عماد او را حنبلی معرفی کرده و صاحب ’الجواهر المضیئه’ او را ازجملۀ حنفیان شمرده است. (از اعلام زرکلی چ 2 ج 2 ص 276). رجوع به شذرات الذهب ج 5 ص 144 و الجواهر المضیئه ج 1 ص 216 شود. در کتاب اخیر بجای زبیدی ترمذی آمده و این مسلماً خطاء است بدلیل اینکه مؤلف آن کتاب برادرش حسن بن مبارک را با همین لقب (زبیدی) یاد کرده است. (الجواهر ص 200). در حاشیۀ کتاب ’لحظ الالحاظ’ ص 359 آمده: کتاب ’التجرید الصریح لأحادیث الجامع الصحیح’ که در نسخۀ چاپی به حسین بن مبارک منسوب داشته شده از او نیست بلکه تألیف احمد بن احمد زبیدی است. (از اعلام زرکلی حاشیۀ صفحۀ مذکور). رجوع به زبیدی (.... احمد بن احمد) شود
لغت نامه دهخدا
(حُ سِ)
دهی است از دهستان دلاور بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار. واقع در 23هزارگزی شمال باختری دشتیاری و کنار راه مالرو فهرج به قصرقند. ناحیه ای است واقع در جلگه، گرمسیر مالاریائی. دارای 250 تن سکنه میباشد. بلوچی زبانند. از باران مشروب میشود. محصولات آنجا توت، حبوبات، لبنیات. اهالی به کشاورزی، گله داری گذران میکنند. راه مالرو است. ساکنین از طایفۀ میرولدزائی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(حُسَ نِ زَ)
ابن محمود بن حسن زیدانی ملقب به مظهرالدین محدث است و در 727 هجری قمری 1327/ میلادی درگذشت. او راست: ’المفاتیح فی حل مشکلات المصابیح’. (کشف الظنون) (معجم المؤلفین) (هدیه العارفین ج 1 ص 314). محدّث در اصطلاح علم حدیث، به شخصی گفته می شود که احادیث پیامبر اسلام (ص) را روایت، حفظ، بررسی و نقل می کند. این فرد معمولاً با دقت فراوان، سلسله اسناد را بررسی می کند تا از صحت روایت اطمینان حاصل شود. محدثان نقش بسیار مهمی در ثبت و حفظ سنت نبوی ایفا کرده اند و بدون تلاش های آنان، منابع اصلی دین اسلام دچار تحریف می شد.
لغت نامه دهخدا
(حُ سَنِ سَ)
ابن عبیدالله سعد مکنی به ابوعبدالله سعدی شیعی امامی. او راست: اکمال الاسلام. بناء الاسلام. حرمه الاسلام. دعائم الاسلام. سهام الاسلام. فضل الاسلام. نوادرالاسلام. الایمان، دعائم الایمان، حقیقه الایمان، حلاوه الایمان، شعب الایمان، طعم الایمان، فضل الایمان، نفس الایمان، نوادر الایمان، و جز آنها. (هدیه العارفین ج 1 ص 332) (فهرست اعلام ذریعه) (نامۀ دانشوران ج 2 ص 633)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ صَیْ یا)
ابن عبدالعلام بن عبدالله رفاعی ربعی صوفی محدث مقری. در ربع از قرای بصره در نیمۀ شعبان 1096 هجری قمری 1685/ میلادی متولد شده و به بغداد شدو 1146 هجری قمری 1733/ میلادی درگذشت. او راست: الاتقان فی تجویدالقرآن. (معجم المؤلفین از تنویر الابصار)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ کِ)
ابن خلیل کریدی منسوب به جزیره کرت. در شهر قندیۀ آن جزیره مدرس بود و در همانجا در 1218 هجری قمری درگذشت. او راست: تعلیقات بر ’سراجیه’ و الفوائد الکلامیه و مناسک حج، و جز آنها. (هدیه العارفین ج 1 ص 332)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ کَ)
دهی است از دهستان ورگهان بخش هوراند شهرستان اهر. واقع در 29500گزی جنوب خاوری هوراند و 16هزارگزی شوسۀ اهر به کلیبر. ناحیه ای است کوهستانی معتدل. دارای 66 تن سکنه میباشد. ترکی زبانند. از رود خانه کجرود و چشمه مشروب میشود. محصولات آنجا غلات. اهالی به کشاورزی، گله داری گذران میکنند. راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ لَ)
ابن حمزۀکوفی، پسر دختر ابوحمزۀ ثمالی است و او را ابن ابی حمزه نیز گویند. کتاب حدیث دارد. (ذریعه ج 6 ص 223)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ مَ)
هشتمین تن از ائمۀ رسی در سعدا است که از 393 ه. ق. سلطنت کرد و وفات او در 404 هجری قمری بوده است
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ مَ بُ)
ابن معین الدین حکیم صوفی یزدی متخلص به منطقی. در میبد یزد متولد شد و در 870 هجری قمری / 1466 میلادی درگذشت. او راست: شرح هدایهالحکمه و شرح کافیه نحو معروف به ’مرضی الرضی’. (روضات ص 258) (اعیان الشیعه ج 27 ص 282) (معجم المؤلفین از بروکلمان ج 2 ص 294) (هدیهالعارفین ج 1 ص 316) (ذریعه در نامهای کتب او) (مجلۀیغما سال اول شمارۀ 5 ص 221) (سبک شناسی ج 3 ص 225)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ زَ)
ابن صالح بن حی شیعی زیدی (100- 168 ه. ق.) او راست: ’الامامه لولد علی بن ابیطالب’، ’التوحید’ و ’الجامع فی الفقه’. (هدیه العارفین ج 1 ص 265) (ذریعه ج 2 ص 146 بنقل از ابن الندیم) (زرکلی چ 1 ص 227)
ابن بدرالدین محمد بن احمد بن یحیی بن ناصرعلوی یمنی. از امامان زیدی است و در 670 هجری قمری درگذشت. او راست: ’انوارالیقین’ وجز آن که در هدیهالعارفین (ج 1 ص 282) یاد شده است
فقیه نحوی. او راست: التذکره الفاخره. (ذریعه ج 4 ص 42)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن جمال الدین حسین قهستانی. او راست: شرح قصیدۀ ابن سینادر نفس و روح (عینیه ؟). (هدیه العارفین ج 1 ص 332)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ یَ)
ابن مرتضی حسنی حسینی طباطبائی حائری واعظ. در 14 محرم 1307هجری قمری / 1889 میلادی در کربلا درگذشت. او راست: الرق المنشور و لوامع الظهور فی تفسیر آیه النور و تنبیه الخواطر. (ذریعه) (اعیان الشیعه) (معجم المؤلفین)
ابن احمد بن محمد بن سمیع یزدی. او راست: تحفه الولی در شرح عهد مالک که در مشهد در 1227 هجری قمری نگاشته و حاشیه بر قوانین الاصول. (ذریعه ج 3 ص 480 و ج 6 ص 176)
ابن محمد بن علی بن عبدالغفور حائری. متوفی به کربلا در 1310 هجری قمری / 1892 میلادی او راست: التحفه الکسائیه. (ذریعه ج 3) (اعیان الشیعه ج 27 ص 211)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ زَ)
ابن احمد بن محمد بن عمر بن سالم بن عبیدالله بن حسن علوی حسینی زیدی شافعی. مکنی به ابوالحسن. وی از فرزندان زید بن علی بغدادی و محدث بود. در سال 529 هجری قمری متولد شد و در 16 شوال سال 575 هجری قمری درگذشت. او را مصنفات بسیاری است. (از معجم المؤلفین از تذکرهالحفاظ ذهبی ج 4 ص 149). علم حدیث یکی از مهم ترین شاخه های علوم اسلامی است که بدون تلاش محدثان، دوام نمی آورد. آنان با گردآوری احادیث، تطبیق نسخه ها و بررسی روایت ها، چراغ راهی برای مسلمانان شدند. محدث نه تنها حافظ حدیث، بلکه تفسیرگر و نقاد آن بود و می دانست کدام روایت قابل اعتماد است و کدام باید کنار گذاشته شود. همین دقت علمی، حدیث را به منبعی محکم در دین تبدیل کرد.
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ زُ بَ)
ابن مبارک بن محمد بن یحیی بن مسلم بن موسی بن عمران رمی زبیدی الاصل بغدادی حنبلی مقلب به سراج الدین فقیه ادیب. در بغداد و حلب و دمشق درس گفت. وی در 546 هجری قمری / 1151 میلادی متولد و در بغداد 631 هجری قمری / 1233 میلادی درگذشت. چند منظومه در قرائت و ’البلغه’ در فقه تألیف اوست. (معجم المؤلفین از شذرات الذهب ج 5 ص 144)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
شیخ حسن یزدی، مردی عالم و دانشمند بود. به عراق مهاجرت کرد و از محضر علما استفاده نمود و چون مردی انقلابی بود در قیام مشروطیت شرکت کرد. چندین دوره نیز در مجلس شورای ملی عضویت یافت و در سال 1351 هجری قمری (1311 ه. ش.) وفات یافت
ابن مرتضی بن احمد بن حسین زواره یی یزدی حایری. درگذشتۀ 1315 هجری قمری او راست: چند ارجوزه (منظومه به بحر رجز) و جز آن. (ذریعه ج 1 ص 463 و ج 2 ص 272)
شاعر و نامش حسنعلی بود. وی برادر عطار یزدی است. به مصر و حجاز و هندسفر کرد و در نود سالگی درگذشت. (ذریعه ج 9 ص 246)
(شیخ محمد...) او راست: حاشیه بر قوانین. (ذریعه ج 6 ص 176)
لغت نامه دهخدا